
هر سال، وظیفه محدود کردن بازیهای مورد علاقه ما به فهرستی از 10 بازی برتر چالش برانگیز است و سال 2024 نیز از این قاعده مستثنی نیست. ما احساس میکنیم که فهرست ما نه تنها از نسخههای جدید و مستقل، بلکه از بازیهای توسعهیافته و سرویس محور که به تکامل خود ادامه میدهند نیز به بهترین شکل ارائه میشود. معیارهای ما برای مواردی که در اینجا واجد شرایط هستند ساده است: بازیها و بسطهایی که از دسامبر سال گذشته منتشر شدهاند، زمانی که ما در مورد بهترینهای سال 2023 تصمیم گرفتیم، و همچنین بازیهای سرویس محور (Live-Service).
نابخشودنی است اگر اعتراف نکنیم همانند سال 2023، سال 2024 نیز برای توسعهدهندگان سال سختی بود – اینها انسانهای واقعی هستند که مسئول ساخت بازیهایی هستند که همه ما دوست داریم، و در معرض امواج اخراجهای دسته جمعی قرار گرفتهاند. عدم اطمینان عمومی در مورد اینکه این صنعت به کجا می رود. بدون آنها، هیچ بازی وجود ندارد، چه رسد به این 10 بازی که احساس می کنیم بهترین های سال هستند.
با در نظر گرفتن این موضوع، بیایید این 10 بازی را معرفی کنیم – بازیهایی که GameSpot احساس میکند بهترین بازیهای سال 2024 هستند. اینها به ترتیب حروف الفبا فهرست شدهاند:
دو دقیقه کافی است تا آستروبات (Astro Bot) قلاب های پلتفرم شایان ستایش خود را در شما غرق کند، زیرا ماجراجویی لذت بخش Team Asobi به عنوان بهترین بازی سال سونی در حال اجراست. Astro Bot که به سختی جذاب است، دقیقاً میداند که میخواهد چه نوع بازی باشد، و تمام مراحل را انجام میدهد تا بهترین تجربه در کلاس خود را ارائه دهد که مانند نفسی تازه است.
آستروبات فقط یک سکوبازی (پلتفرمر) دعوت کننده نیست، بلکه یک برنامه تخیلی است که بهترین ایده های ژانر خود را می گیرد و تجربه را مدرن می کند. تیم Asobi ممکن است از گذشته الهام گرفته باشد، اما به آینده نیز با سطوحی می نگرد که ترکیبی از دستکش های محکم ساخته شده از خطر با شکوفایی خلاقانه است که به لذت Astro Bot می افزاید.
شاید دارید زمان را متوقف میکنید تا بتوانید از روی انبوهی از کارتهای بازی بزرگی که به سمت شما پرتاب شدهاند بپرید، یا شاید به لطف جت پک robo-pooch که به کارت Astro بسته شده است، در حال برگشت از دندانهای یک میمون غولپیکر هستید. نکته اینجاست که درست زمانی که فکر می کنید همه چیزهایی را که Astro Bot ارائه می دهد دیده اید، با یک گیم پلی جدید شما را شگفت زده و خوشحال می کند. این تلاش برای شگفتانگیز کردن مداوم است که بازی را بسیار خاص میکند و حس شگفتی را به حتی خستهترین گیمرهایی که فکر میکنند همه چیز را دیدهاند باز میگرداند.
در عصر عاقبتهای ایمن و بازیهای بسیار جاهطلبانه سرویس محور، Astro Bot احساس خوبی دارد. این یک سرگرمی کوتاه و شیرین است که به عنوان یک فراغت سریع هنگام ناهار یا برای یک شب سرگرمی کلکسیونی عمل می کند. نه تنها در عمل باورنکردنی به نظر میرسد، بلکه تیم Asobi ثابت میکند که در یک لیگ منحصر به فرد است که میخواهد بهترین ویژگیهای بازخورد لمسی را از کنترلر DualSense حذف کند و آنها را مانند بخشی طبیعی از بازی احساس کند.
از بین 10 بازی برتر سال ما، بالاترو شاید متمایزترین و اصلی ترین آن دسته باشد. بازیهای سبک روگ لایک سالهاست که مورد توجه قرار گرفتهاند و بسیاری از آنها به شکل بازیهای اکشن مانند Dead Cells و Hades یا بازیهای تاکتیکی نوبتی مانند FTL هستند. روگ لایکهای فوقالعادهای بر اساس کارت نیز وجود داشته است، اما بالاترو یک چرخش منحصر به فرد در قالب پیدا کرد و آن را با پوکر ترکیب کرد تا چیزی را ایجاد کند که در یک ژانر شلوغ برجسته باشد.
انطباق با ابزارهای تصادفی که در مقابل شما قرار داده شده است، اغلب نام بازی با سبک روگ لایک همراه است، اما رویکرد بالاترو به این امر بسیار درخشان است. استراتژی شما حول محور به حداکثر رساندن جوکرهایی است که به دست می آورید، که هر کدام می توانند اثرات کاملاً متفاوتی ارائه دهند که می تواند شما را مجبور کند کاملاً در مورد دست های پوکر تجدید نظر کنید – مانند اجازه دادن به استریت یا فلاش با چهار کارت به جای پنج کارت، یا ارائه یک جایزه که هر دست ششم را که بازی می کنید فعال می شود. در کنار اینها، انواع دیگری از کارتها وجود دارند که پاداشهای مختلفی را ارائه میکنند، اما این گواهی بر طراحی بازی است که ردیابی آن هرگز سخت نمیشود. همه این عوامل نحوه نزدیک شدن شما به یک دست مشخص را تغییر میدهند، اما این تأثیر متقابل بین جوکرها، پاداش غیرفعالی است که از دسته انتخابی خود دریافت میکنید، و روشی که عرشه خود را میسازید – تغییر لباس یا رتبه کارتهای فردی، اضافه کردن یا دور انداختن موارد جدید، و غیره – که مجموعه ای رضایت بخش و گسترده از امکانات را فراهم می کند که باعث می شود هر اجرا احساس متفاوتی داشته باشد.
اگرچه بیشتر قسمت های حلقه الدن همیشه چیز خوبی است، اما بهتر است Shadow of the Erdtree را بیش از معمول خوب بدانید. این بسط یک شاهکار است که نه تنها ده ها ساعت به بازی سال 2022 اضافه می کند، بلکه کل تجربه حلقه الدن را ارتقا می دهد و در عین حال جهان و داستانی را خلق می کند که به خودی خود جذاب است. با اضافه شدن سلاحها و آیتمهای جدید، رئیسها و مکانهایی که انتظارات را زیر سوال میبرند، و داستانی غمانگیز که هم شروران و هم مقدسین را در نوری جدید نشان میدهد، Erdtree یک مکمل ضروری برای یک بازی تعریفکننده ژانر است.
یکی از شاهکارهای چشمگیرتر Erdtree این است که چگونه خود را به طور یکپارچه در هسته بازی جاسازی می کند. با این حال، این بدان معنا نیست که به سادگی چند ساعت به مرحله دوم بازی تزریق می شود. مانند Haligtree از Miquella، سرزمین سایه زمینی نابخشودنی است که حتی بازیکنان باتجربه را به چالش می کشد. و با این حال، با افزودن یک سیستم تراز جدید، From Software این فصل را صرفاً به یک ماده آخر بازی تنزل نمی دهد. پس از آن چیزی که به دست می آورید تجربه ای است که می تواند مهارت های شما را برای بقیه بازی تقویت کند یا قدرت شما را محک بزند، زیرا نبردها و حتی پیمایش بیش از هر زمان دیگری نیاز به مشاهده، استراتژی و آینده نگری دارند.
جادوهای جدید، سلاح ها و گنجاندن مبارزات تن به تن بازیکنان را تشویق می کند تا بیش از هر زمان دیگری چالش داشته باشند. علاوه بر این، همه اینها به Lands Between منتقل می شوند و به دلیل گنجاندن آنها، به بازی پایه تجدید می شود. اما شاید معنیدارترین افزوده به بازی پایه، وضوحی باشد که Erdtree به برجستهترین چهرههایش میدهد.
در Shadow of the Erdtree است که برخی از شخصیتهای بزرگتر بازی به روشهایی عمیقاً همدلانه و انسانی کاوش میشوند. همانطور که رد پای میکولا را دنبال می کنید و شاهد هستید که او انسانیت خود را به نفع دنبال کردن اهدافش می ریزد، همچنین در مورد ماریکا، موگ، رادان، سنت ترینا و افراد به ظاهر بی شمار دیگری که شجره خانوادگی نامرتب آنها را زینت می دهند، اطلاعات بیشتری کسب می کنید. به طور مشابه، شما همچنین در مورد هورنسنت، شمن و نبردهای مذهبی و فرهنگی که جهان را از هم پاشیدند، اطلاعات بیشتری کسب می کنید. این داستان ها هم در دنیای حلقه الدن و هم در کل داستان های داستانی زیبا، به خوبی گفته شده و مهم هستند.
هل دایورز 2 احتمالاً بازیای است که شما اطلاعات زیادی درباره آن دارید، حتی اگر از زمان عرضه آن در اوایل سال 2024 آن را بازی نکرده باشید. دلیلش این است که بازی تیراندازی سوم شخص PvE یک رژه همیشگی از تصادفات کمدی و اکشن به طور همزمان است، آن را به یک دستگاه ویدیوی ویروسی خاص تبدیل می کند. Helldivers 2 با اقتباس از لحن طنز آمیز Starship Troopers، بازیکنان را به عنوان سربازان بسیار دور ریختنی معرفی می کند که به خط مقدم یک جنگ چند جبهه ای علیه حشرات هیولا و ماشین های هوشمند فرستاده می شوند، اما اغلب با له شدن در زیر وزن آنها می میرند.
صدای کمدی Helldivers 2 همیشه حاضر و عمدی است. بسیاری از اقلام کلکسیونی کلکسیونی به شیوهای طنزآمیز نوشته شدهاند که نشان میدهد افراد مسئول چقدر به سربازان به عنوان فردی اهمیت نمیدهند. شما آنجا هستید تا خواسته های آنها را برآورده کنید و اگر شخصیت شما بمیرد، یک سرباز بی نام (و بدبخت) دیگر درست پشت سر آنها خواهد بود. اما بهترین ویژگی آن این است که چگونه به عنوان یک پالت وجود دارد که هر بار که وارد قلمروی متخاصم می شوید، شما و سه دوستتان خود را می خنداند. نیاز به مدیریت آتش دوستانه در حالی که از همه جهات توسط سوسکهای اسیدپاش عظیم کنار میروید، باید استرسزا باشد، و گاهی اوقات هم همینطور است، اما بازی به خوبی احساس میکند لحظههای اضطراری همیشه در حال رخ دادن هستند، خواه پر اکشن باشند یا به شدت احمقانه.
مانند یک مشت محکم که از ناکجاآباد بیرون میآید و دقیقاً صورت شما را هدف قرار میدهد – حرکت مورد علاقه باستانشناس برجسته – ایندیانا جونز و دایره بزرگ همه ما را با شکستن راه خود به ده نفر برتر در ساعت یازدهم شوکه کردند.
در ظاهر، MachineGames، توسعهدهنده ستایششده بازیهای مدرن Wolfenstein، انتخابی بیمعنا برای عنوان Indy بود: دوست دارد که بازیکن نازیها را نابود کند. با این حال، دایره بزرگ برخلاف آن بازیهای تحسینشده، بازیکن را شگفتزده میکند. در واقع، ایندیانا جونز تقریباً اشتراکات بیشتری با Escape from Butcher Bay دارد، بازی محبوب اوایل دهه 2000 که به عنوان پیش درآمدی برای فیلم Chronicles of Riddick Pitch Black بود – بازی که بسیاری از همان توسعه دهندگان بیش از 20 بازی روی آن کار کردند. سال پیش MachineGames بهجای تجربهای نسبتاً خطی که در آن دکتر جونز بهطور روشمند فاشیستها را در مسیر رسیدن به هدف بعدیاش میشکند، ظاهراً MachineGames شدیداً تحت تأثیر استودیوی خواهر خود، Arkane، و سری Dishonored قرار گرفت و رویکردی به مانند شبیه سازهای فراگیرتر را انتخاب کرد.
آشنا شدن بازیکنان با مکانهای باز آن، از نقاط جالب تاریخی و دقیق و پیچیدهشان در سطح تا زیر شکمهای خیالی، اما نه با دقت طراحیشده، تجربهای منحصربهفرد ایجاد میکند که نمیتوان آن را با Tomb Raider یا Tomb Raider اشتباه گرفت. Uncharted clone، دو سریالی که خودشان به شدت از فیلم های اصلی اسپیلبرگ الهام گرفته بودند.
در بالای این اکتشاف باز، یک سیستم جنگی بداهه وجود دارد که به کمدی تا حدودی سبک فیلمها تداعی میکند، با ایندی که از هوش خود و هر چیزی که در دسترس است برای قطع کردن اقدامات دشمنان فاشیست خود استفاده میکند. شاید گیمپلی The Great Circle برای قرار دادن آن در لیست بهترین بازیهای سال کافی باشد، اما گل سر سبد آن، خود Troy Baker’s Indy است. اگر گاهی فکر میکنید که MachineGames از فناوری هوش مصنوعی توهینآمیز استفاده میکند تا هریسون فورد جوان را با طرز عجیبی که این بازیگر کارکشته در نقش زندگی میکند، تکرار کند، بخشیده میشوید. این واقعیت که Baker خالص است، بافتی را برای بازی به ارمغان میآورد که تعداد کمی از عناوین دیگر در آن وجود دارد.
بازیهای کمی مانند لورلی و چشمان لیزری از Simogo به ذهن من چسبیده است. این یک جعبه پازل پیچیده و با دقت ساخته شده است که مملو از رمز و راز، هنر و شگفتی است. برای یک هفته متمادی، این تنها چیزی بود که می توانستم به آن فکر کنم. زندگی من را به گونهای گرفت که فقط بهترین بازیها میتوانند انجام دهند. بیست ساعت بعد، دهها صفحه یادداشت و قدردانی جدیدی از اینکه یک بازی سبک معمایی میتواند باشد، داشتم.
اما اینکه به سادگی Lorelei and the Laser Eyes را یک بازی معمایی عالی بنامیم، این کار را درست انجام نمی دهد. این یک بازی ترسناک روانشناختی است که پر از پیچ و تاب است تا معماهای درخشان آن را مشخص کند. لورلی تأثیرات ترسناک خود را در آستین خود می پوشاند و داستانی متقاعد کننده را روایت می کند که فقط در چنین بازی می تواند کار کند. بعد از اینکه به یک هتل قدیمی در جایی در اروپا دعوت شدید، وظیفه دارید حقیقت مالک عجیب آن را کشف کنید. برای هر پاسخ، یک سوال جدید مطرح می شود، و همه آن به یکی از رضایت بخش ترین پایان ها در خاطرات اخیر ختم می شود که دانش شما از داستان، مضامین و معماهای آن را در هم می آمیزد.تقریباً هر پازلی مبتنی بر اعداد است و تقریباً همه آنها از سه مجموعه اعداد یکسان استفاده می کنند. با این حال، روشی که شما آن اعداد را برای حل معماهای بازی دستکاری می کنید، می تواند بسیار متفاوت باشد. آنها اغلب از شما می خواهند که در محیط خود تجدید نظر کنید، سرنخ های متعددی را بررسی کنید، و – البته – یادداشت های بسیار زیادی بردارید. Lorelei and the Laser Eyes مطمئنا بازی آسانی نیست. من به موانع زیادی برخورد کردم، اما دوپامینی که هر بار در یکی از پازلهای پیچیدهتر بازیها کار میکردم بینظیر بود. همه اینها توسط یک سبک هنری با اعتماد به نفس که اغلب از بازی های کلاسیک بقا-ترسناک وام گرفته می شود تا یک زبان بصری پراکنده و منسجم ایجاد کند. وقتی لازم باشد بسیار ناراحت کننده است، اما سادگی همه آن زیبایی دارد.
مدت کوتاهی پس از معرفی Metaphor: ReFantazio و توضیح مختصر سیستم Archetype آن، عنوان جدیدی توسط طرفداران و افراد بدبین به آن داده شد: Fantasy Persona. با تیمی از کهنه سربازان Persona در رأس، سبک هنری خاص شیگنوری سوجیما (Shigenori Soejima) در نمایش کامل، نبردهای نوبتی که توسط موجوداتی که از قدرت درونی صاحبانشان به وجود آمده اند، و تعداد زیادی از عناصر شبکه اجتماعی، به راحتی می توان فهمید که چرا چنین بود. به سرعت بیشتر شبیه به آن در نظر گرفته می شود، حتی اگر دارای تنظیمات متفاوتی باشد. با این حال، هنگامی که Metaphor را شروع می کنید، زمان زیادی طول نمی کشد تا متوجه شوید که آخرین سرمایه گذاری Atlus چقدر متفاوت و خلاقانه است.
استعاره: فانتزی دوباره یک ماجراجویی به معنای واقعی است که با یک مهمانی به یاد ماندنی، مجموعههای تماشایی، و پیچ و خمهای فراوان که بازیکنان را روی صندلیهایشان نگه میدارد، کامل میشود. درون آن حسی از زمان، مکان، حرکت، پیشرفت و اضطراب وجود دارد که کاملاً متعلق به خودش است، در حالی که پیشرفتهای مشخص در مبارزه و گیمپلی تمرکز تیم را بر اعتلا به جای تقلید نشان میدهد.
مبارزات نوبتی به لطف رابط کاربری شیکتر، انعطافپذیری بیشتر، و مکانیکهای جدید ارتقا مییابد که به بهرهبرداری از نقاط ضعف و صرف زمان برای تطبیق واقعی مهمانی شما بیش از هر زمان دیگری پاداش میدهد. پیوندهای اجتماعی نسبت به Persona پررنگتر به نظر میرسند، هم اعضای حزب و هم شخصیتهای درجه سوم داستانهای جذابی دارند که مضامین بازی را منعکس میکنند و احساس میکنند که ریشه در همدلی دارند تا معاملهگری. حتی تاثیرگذارتر این است که چگونه هر سیستم، مکانیک و حتی انتخاب های مختلف سبک بازی به طور کامل با هم ترکیب می شوند و تجربه ای بدون درز و هدفمندانه را ایجاد می کنند.
Metaphor همچنین شاید جدیترین و دلسوزترین بازی سازندهاش باشد، با تمرکز بر بیعدالتی، غرامت و شفقت، که به گونهای ارائه شده است که نه خندهدار و نه سطحی است. این یک بازی است که میداند چگونه هنر، داستان و هر چیزی که مصرف میکنیم در نهایت جهان و هستی ما را شکل میدهد – و میتوانید بگویید که این یک ایده و مسئولیت است که توسعهدهندگان Atlus آن را جدی میگیرند.
یک نفس تازه در ژانری که گاهی اوقات خطر کهنه شدن را در پی دارد، شاهزاده ایرانی: تاج گمشده امسال مترویدوانیا محبوب را دوباره زنده کرد. این دستاوردی است که با در نظر گرفتن اینکه شاهزاده ایرانی از نظر تاریخی اصلاً یک مترویدوانیا نیست، بسیار چشمگیرتر می شود: تاریخ طولانی آن به عنوان یک پلتفرمر پازل پیچیده، اغلب با عناصر اکشن بوده است. همه این موارد هنوز در اینجا وجود دارند، اما با افزودن چین و چروک یک دنیای بزرگ به هم پیوسته برای کاوش، این سریال چیزی واقعا خاص و آشکار را باز کرد.
تاج گمشده با داستانی کاملاً جدید خود را از دیگر بازیهای شاهزاده ایرانی متمایز میکند، نه شاهزاده لقبدهنده، بلکه یکی از اعضای نخبه گارد سلطنتی به نام Immortal. به عنوان جدیدترین عضو تیم محافظان ابرقهرمانی، زمانی که شاهزاده ربوده می شود و به کوه نفرین شده برده می شود، درگیر داستانی از دسیسه می شود. این محیط طیف گسترده ای از مناطق متمایز برای اکتشاف را ارائه می دهد، از یک غار کریستالی درخشان گرفته تا یک زندان استریل – که با نگهبانی مسحور که پیوسته به دنبال متجاوزان می گردد، کامل می شود. بیوم ها همه احساس و ظاهر متفاوتی با یکدیگر دارند و هر کدام عمق خاص خود را دارند تا اسرار را کشف کنند.
به لطف مجموعه ای از حرکات چابک که تنها با باز کردن قفل ابزارهای پیمایش بیشتر، کاوش لذت بخش است. مبارزات نیز به همین ترتیب دارای تفاوت های ظریف است و به زیبایی با افزایش توانایی های آکروباتیک شما تکمیل می شود. این ترکیب به این معنی است که عبور از کوه قاف، ترکیبی هیجانانگیز از پلتفرمهای سخت، نبرد سریع و انعکاسی، و کاوش الهامبخش است.
علاوه بر این عناصر، The Lost Crown در فضای مترویدوانیا با ابزارهای مفید کیفیت زندگی نوآوری می کند. یک مسیر نوری ظریف شما را به سمت نزدیکترین نقطه ذخیره هدایت میکند، بنابراین همیشه میدانید در زمان نیاز به کدام سمت بروید. حالت اختیاری Guided شما را به سمت هدف بعدی هدایت میکند یا اگر دروازه فعلی با تواناییهای شما بسته شده است، به شما اطلاع میدهد، بنابراین لازم نیست حدس بزنید کجا بروید. و مهمتر از همه، سیستم Memory Shards یک منبع با قابلیت بارها استفاده برای ذخیره اسکرین شات ها با فشار دادن یک دکمه به شما می دهد و آنها را به نقشه خود سنجاق می کند. در ژانری که با بازگشت به مناطقی که بازدید کردهاید رشد میکند، این یک تغییر مطلق بازی است.
بازسازی یک بازی ترسناک کلاسیک تمام دوران بدون توجه به جزئیات، یک کار طولانی است – فقط از توسعه دهندگان Resident Evil و Dead Space اخیر بپرسید. اما مطمئناً احساس می شد که مأموریت بازسازی مناسب و محترمانه بازی ترسناک روانشناختی برجسته Konami در سال 2001، Silent Hill 2، تقریبا غیرممکن است. صرف نظر از این، تفسیر ابتکاری Bloober Team از بازی بسیار مهم یکی از جذاب ترین پیروزی های سال است.
Silent Hill 2 2024 یک بازی بسیار بزرگتر از نسخه اصلی است، با یک بازی معمولی حدود دو برابر بیشتر طول می کشد، و با این حال به ندرت احساس می شود که بیش از حد پر شده باشد. در عوض، تیم به تمام جنبههای حیاتی نسخه اصلی متمایل میشود و آنها را تقویت میکند، و برای تغییر تجربه بدون اینکه فضای بسیار مهم و ظالمانهاش را زیر سوال ببرد، دستهای کوچک – و گاهی بزرگ – اضافه میکند.
Silent Hill 2 اصلی، عمداً یا نه، از فناوری بهره می برد که بازی را در مهی رویایی از تصاویر مبهم و هیولاهای غیرقابل توصیف قرار می داد، در حالی که باید اعتراف کرد که نبرد بداخلاقی داستان را به خوبی اجرا می کند، زیرا قهرمان داستان، جیمز، باید احساس ضعف و خطر می کرد. به هر حال بازسازی Silent Hill 2 یک تجربه بسیار زیباتر است. با این حال، این ویژگیهای حیاتی را با دقت فوقالعاده ترجمه میکند و مطمئن میشود که این نسخه زیباتر از بازی همچنان در مناظر و صداهایش تهوعآور است. نبرد پاسخگوتر آن به لطف هیولاهایی که ترجیح می دهند مستقیماً در صورت شما بلند شوند، وحشتناک باقی می ماند و باعث می شود فقط دو نفر از آنها مانند یک گروه گروهی احساس کنند.
استاکر 2 یک ناهنجاری است. و نه، من در مورد ناهنجاریهای فیزیکی که در بازی با آن روبرو خواهید شد صحبت نمیکنم، بلکه یک ناهنجاری در میان تمام تجربیات بازی دیگری که در سال 2024 داشتم. Stalker 2 یک بازی درباره اصطکاک است. این یک بازی است که من را تحت فشار سنگینی قرار داد و مرا برای زنده ماندن در دنیایی به چالش کشید که در بعضی مواقع ارزش زنده ماندن در آن احساس نمیشد. به هر حال، این داستان یک واقعیت جایگزین است که در آن دومین فاجعه هستهای وحشتناک در چرنوبیل رخ داد.
مانند زنده ماندن در چنین شرایطی، Stalker 2 گاهی اوقات آشفته، پیچیده و درک آن دشوار است. به لطف افرادی که در طول مسیر با آنها روبرو می شوید، دست به گریبان شدن با همان مبارزه گیج کننده ای که شما هستید، کمی آسان تر می شود.
فقط چیزی در مورد ساعت ها سرگردانی در یک دنیای متروک، دفع سگ های هار، جهش یافته های عجیب و غریب، گروه هایی از انسان های دیگر که دقیقاً مانند شما به زمین حمله می کنند (همه اینها در حالی که از ماده ای که برای کاهش مسمومیت ناشی از تشعشعات می نوشید کمی مست هستید) وجود دارد. تا دوباره به رستگاری برگردم، و یک پسر با ماسک گاز در چشمان شما نگاه کند و بگوید: “هی، رفیق!”
مانند یک چاقو از تنش عبور می کند و باعث می شود دنیای کسل کننده اش کمی کمتر وخیم تر و کمی قابل هضم تر شود. جهنم، حتی کمی خوشرو تر. گوش دادن به سخنان دیگر استالکرها که هر شب دور آتش جمع می شوند تا گیتار بزنند، مقدار زیادی ودکا بنوشند و در مورد مصائب روزانه خود صحبت کنند، احساس اجتماعی را در میان این بازماندگان بیان می کند – مکانی برای بازگشت پس از مواجهه با وحشت یک روزه. زندگی آنها سخت است، اما هنوز انسانیت آنها پایدار است. هنوز هم رفاقتی وجود دارد، همه چیز در یک تصویر تخریب شده از اوکراین در نظر گرفته شده است. این احساسی است که تصور می کنم منعکس کننده احساس بسیاری از اوکراینی های واقعی زندگی روزمره است.
استاکر 2 در شرایط غم انگیز یک جنگ تمام عیار بین روسیه و اوکراین ساخته شد. از یک بیماری همه گیر جهانی تا یک تهاجم تمام عیار، تیم توسعه استاکر 2 تحمل کردند تا این بازی را زنده کنند، در حالی که شهرهایشان در اطرافشان بمباران می شد. بسیاری از اوکراینیها – از جمله توسعهدهندگان بازی – آواره شدند و به کلی از کشور فرار کردند، در حالی که برخی برای مبارزه با نیروهای روسیه به نیروهای مسلح پیوستند و برخی دیگر در اوکراین ماندند و با شرایط عادی جدید یک کشور جنگزده سازگار شدند.
مرجع:
با عضویت در خبرنامه، آخرين اخبار بازی های روز دنیا را در ایمیل خود دریافت كنید.
تمامی حقوق سایت متعلق به گیم سازان می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است | طراحی سایت: وب نگاران پارسه